حسان حاجی ابوالهادی

بخشی از ورس یک:

میان مردمان شهر سراغ تو رو می گیرم

شب و روز خواب ندارم من همش حالتو پیگیرم

کلام عاشقی رو از توی چشات می خونم

بیا بر قلب بیمارم که از دوریت می میرم

آفتاب زندگانی بعد تو دیگه نتابید

.

.

.

بخشی از ترجیع بند:

من تو اون باغ نگاهت گل عاشقی می کارم

اگه تو با من بمونی دیگه هیچ غمی ندارم

توی آسمون چشمات ستاره هارو می چینم

اگه لازم باشه واست حتی جونمو می ذارم

.

.

بخشی از ورس دو :

گل عشق رو درون من تو کاشتی

بدون بدرقه تنهام گذاشتی

گریبانم گرفت این آتش غم

مگه احساسی تو به من نداشتی؟!

این تویی ورد زبانم

بی تو من آروم ندارم

دوست دارم پیش تو باشم

سر روی شونت بذارم